ای نگار تیر بالا روز تیر ….. خیز و جام باده ده بر لحن زیر
عاشقی در پرده عشاق گوی ….. راههای طبعخواه دلپذیر
مسعود سعد سلمان
چیستی
تیرگان چهارمین جشن ماهانه ایرانیان است که در تیر روز( سیزدهم) از تیر ماه، به شوندِ یکی شدن نام روز و ماه برپا میشود. روز سیزدهم هر ماه به نام تیشتر ایزد باران خوانده میشود که با گذر زمان این نام با تیر یکی دانسته شده است.
تیرگان جشن بارانخواهی و درخواست روزی از تیشتر، ایزد باران است و نشانهای دیگر از وابستگی ایرانیان به آبادانی زمین.
پیوند تیرگان با اسطورهی نبرد تیشتر و دیو خشکسالی
در اوستا از چهار ستاره نام برده شده است که چون چهار سپاهبدِ نگهبانِ چهار سوی ایرانویج هستند. تیشتر سپاهبد خورآسان است و سَتویس سپاهبد خوروران، وَنَند نیمروز را میپاید و هفتورنگ اَباختر را نگهبان است. تیشتر سپید و درخشنده و دور پیداست، آب سرشت است و نژاد از اَپَم نپات دارد. برآمدنش همزمان با جوشش دوبارهی چشمههاست، اگر او نبود دیو خشکسالی همه جا را از میان میبرد، اگر مردم او را بخوانند در سه نوبت ده روزه در آسمان خواهد درخشید، نخست در پیکر مرد جوان ۱۵ ساله، دوم در پیکر گاو زرین شاخ و سوم به پیکر اسبی سپید با گوشها و لگام زرین سپس در دریای فراخکرت به نبرد دیو خشکسالی اَپوش میرود و به یاری اهورا سرانجام اورا شکست میدهد آنگاه دریا را به خروش درخواهد آورد، ابر از دریا برمیخیزد، باد ابرها را به سراسر زمین فرستاده و باران خواهد بارید. در اسطورهی تیشتر بانگ آذرخش که پیش از هر باران میآید، از ضربهی گرز تیشتر بر دیو خشکسالی است و آذرخش همان آتش وازیشته( آتش پنهان در ابرها) است.
در زادسپرم و بندهشن نیز به تیرگان اشاره شده است. در بندهشن این نبرد تنها یکبار در آغاز آفرینش رخ داد که پیامد آن پیدایش دریاها بود چراکه پیش از آن زمین یک تکه بود. اما در اوستا این نبرد هر سال از تیر ماه آغاز میشود.
تیشتر ستارهای است که در تابستان پیش از برآمدن خورشید در شرق آسمان میدرخشد از آنجاییکه بارش باران همزمان با برآمدن تیشتر نیست، پس در اسطوره نیز میان نخستین دیده شدن تیشتر در آسمان و بارش باران نبردهایی با دیو خشکسالی روایت میشود و شکست نخستینِ تیشتر یادآور گرمای سخت دو ماهِ آغازین تابستان است که تنها به رگبارهای گاه و بیگاه میانجامد تا سرانجام در شهوریور ماه بارش بارانِ پیوسته و سیراب کننده در دشت و خانمان و هفت کشور، نشان پیروزی تیشتر بر اپوش است. بارش شهاب سنگ در ماه مرداد نیز در این اسطوره نقشی دارد و ستارگان دنبالهدار، دستهای از پریهای همکار اپوش هستند که از تیشتر شکست میخورند.
اسطورهی پرتاب تیر آرش
روایت دوم از چرایی برپایی جشن تیرگان، اسطورهی تیراندازی آرش است. گفته شده در زمان کودکی منوچهر، افراسیاب بر ایران چیره شد و در نتیجهی حکومت ظالمانه و بیدادِ او خشکسالی و قحطی در ایران پدیدار گشت، در پیمانی که میان افراسیاب و منوچهر بسته شد، اینگونه نوشته شد که مرز را پرتاب تیر معین کند، تیر آرش کمانگیر به درختی در کنار رود جیحون فرود آمد و اینگونه مرز ایران مشخص شد، اما آرش، جان خود را در راه ایران فدا کرد. تیر آرش در روز سیزدهم تیرماه ( تیرگان کوچک)پرتاب شد و روز چهاردهم تیرماه به تنه درخت خورد.( تیرگان بزرگ)
منم آرش! چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن
منم آرش، سپاهی مرد آزاده، به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را اینک آماده.
مجوییدم نسب، فرزند رنج و کار، گریزان چون شهاب از شب، چو صبح آمادهی دیدار…
در این پیکار، در این کار، دل خلقی است در مُشتم.
امید مردمی خاموش هم پشتم….
مرا تیر است آتش پر
مرا باد است فرمانبر.
ولیکن چارهی امروز زور و پهلوانی نیست.
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست.
در این میدان،
براین پیکانِ هستی سوزِ سامان ساز، پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز…
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش
کار صدها صدهزاران تیغهی شمشیر کرد آرش
تیر آرش را سوارانی که میراندند بر جیحون،
به دیگر نیمروزی از پی آنروز، نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند.
و آنجا را، ازآن پس، مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند.
سیاوش کسرایی، ۲۳ اسفند
۱۳۳۷
در اوستا اشاره مستقیمی به داستان پرتاب تیر آرش، در بند ۳۷ تیر یشت که ستایش تیشتر ایزد باران است، شده است:
تیشتر ستاره رایومند فرهمند را میستایم که شتابان بدان سوی گراید، چُست بدان سوی پرواز کند، تند بسوی دریای فراخکرت تازد مانند آن تیر در هوا پران که آرشerexCa تیرانداز بهترین تیرانداز آریایی از کوه اَئیریوخشوثaIryoxCU{a بهسوی کوه خُوَنوَنت XaNvanTانداخت. در ادامه در بند ۳۸ چنین آمده است که اهورامزدا به تیر دمید و امشاسپندان و ایزد میترا راه را بر تیر گشودند و اشی و پارند ایزد و ایزدبانوی فزونی و ثروت تیر را تا رسیدن به کوه خونونت همراهی کردند.
تیرگان در دوران پس از اسلام
تیرگان از جشنهایی است که تا سالها پس از اسلام برگزار میشده است اما در این دوران از میان دو اسطورهی یاد شده، بیشتر پرتاب تیر آرش و جانفشانی او برای ایران، چرایی برگزاری جشن شناخته شده است. بسیاری از تاریخنویسان ازین جشن یاد کردهاند:
ابوریحان بیرونی آورده است که تیرگان در سیزدهمین روز از تیرماه برگزار میشود که تیرگان کوچک است و تیرگان بزرگ چهاردهم تیر است که خبر آوردند که تیر بهکجا رسیده است و برای این جشن دو رویداد است یکی آنکه پس از آنکه افراسیاب منوچهر را در طبرستان محاصره کرد پیمان نوشتند که از کشور ایران به اندازهی پرتاب یک تیر در خود به او بدهد، امشاسپند سپندارمذ چگونگی ساخت تیر را آموخت و آرش که مردمان را بر دُرستی بدن و تن گواه گرفته بود تیر را پرتاب کرد و خود جان بداد. در روایت ابوریحان تیر از کوه رویان پرتاب شد و به درخت گردویی در فرغانه نشست. او صلح ایران و توران را نخستین چرایی برگزاری جشن میداند و دومین چرایی، به اسطوره هوشنگ و برادرش وئیکرت بازمیگردد، او چنین آورده است که دهوفذیه همان هوشنگِ فرمانروا است ودهقنه برادرش( وَئیکرت) است که آبادی دنیا به همکاری این دو وابسته است. ابوریحان اگرچه به اسطوره نبرد تیشتر و دیو اپوش اشاره نکرده است اما بنابر پیوندی که از دورهی ساسانی میان تیشتر و ماه تیر برقرار شده بود و از آنجاییکه تیر( عطارد) ستاره نویسندگان است، روایت میکند که: دراین روز هوشنگ نام برادر خود را بزرگ داشت و دهقنه را به او داد و دهقنه و کتابت یک چیز است. هوشنگ دستور داد در این روز مردم دنیا لباس کاتبان را بپوشند و این رسم تا روزگار گشتاسب برجا مانده بود. گردیزی نیز جشن تیرگان را سیزدهم تیرماه و به شوندِ( دلیل) یکی شدن نام روز و ماه میداند و داستان پرتاب تیر آرش و آشتی ایران و توران دراین روز را هم آورده است.
آرش در مجمل التواریخ با صفتِ شیواتیر به چمِ تیرِ تندرو و دقیق آمده است. فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین نیز به این داستان اشاره کرده است:
ازان خوانند آرش را کمانگیر ….. که از ساری به مرو انداخت یک تیر
تو اندازی به جان من ز گوراب ….. همی هر ساعتی صد تیر پرتاب
نامه پنجم اندر جفا بردن از دوست
طبری و بلعمی یک روایت را آوردهاند که دو پادشاه عهد بستند که مرز را پرتاب یک تیر مشخص کند پس آرش را اختیار کردند و آرش مردی بود که از وی تیراندازتر نبود و بر تلی شد در آن حدود از آن بلندتر کوهی نیست و تیری را نشان کرد و بینداخت بر لب جیحون بهزمین آمد. در روضه الصفا به نام کوه دماوند اشاره شده است و اینکه تیر از هنگام برآمدن خورشید تا نیمروز در حرکت بود و در هنگام استوا بر کنار جیحون افتاد.
اگرچه فردوسی ازداستان آرش کمانگیر سخنی نگفته است، اما در داستانهایی از این ماجرا یاد کرده است، چنانکه در رزم ارجاسب و گشتاسپ به تیر آرش اشاره کرده است:
ازآن زخمِ آن پهلو آتشی ….. که سامیش گرزست و تیر آرشی
ویا در ماجرای خسرو پرویز و بهرام در مورد شاه زمان آرش میپرسد:
که بُد شاه هنگام آرش بگوی ….. سرآید مگر بر من این گفتگوی
چنین گفت برام که آنگاه شاه ….. منوچهر بُد با گاه و سپاه
داستان شیرویه، جنگ بزرگ افراسیاب و کیخسرو از دیگر سرودههایی هستند که یاد آرش و پرتاب تیر او را در خود دارد.
قاآنی در ترکیببندی درباره فتوحات شاهزاده شجاع السلطنه، به برخی از جشنهای ایرانی اشاره کرده است که تیرگان یکی از آنهاست:
یا فکند آرش کمانی تیری از آمل به مرو ….. کز طرف فرخنده جشنی تیرگان آراستند
اشاره به تیرگان در فرامرزنامه، خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی نیز آمده است.
آیین برگزاری جشن تیرگان
آنگونه که پیشتر گفته شد این جشن در کنار رودها و در دامنه کوهها برگزار میشود و همراه با بازی و آیینها و خوراک ویژه است.
– آببازی و پاشیدن آب به یکدیگر در جشن تیرگان از کهنترین آیینهای این روز است که گاهی در جشنهای دیگر نیز دیده میشود. این آیین ریشه در داستان کیخسرو دارد که هنگام بازگشت از جنگ افراسیاب با دیدن سروش در کنار چشمهای بیهوش شد و هنگامی که بیژن پسر گودرز او را اینگونه یافت از آب چشمه به صورتش پاشید تا بیدار شود.
– کوزه شکستن: شکستن کوزه و سفالهای پخت غذا نیز به رهایی مردم از محاصره افراسیاب، آزادی دوباره و بازگشتشان به خانه و پایان روزگار سخت باز میگردد.
– فال کوزه
– تیراندازی با تیر و کمان: این بازی به یاد پرتاب تیر آرش است.
– دست بند ابر و باد: دست بندی بافته شده از ۷ رشته نخ رنگی که به دست میبندند و در باد روز به باد میسپرند تا آرزوهایشان برآورده شود در این ۱۰ روز باید با اندیشیدن به این آرزوها، راه رسیدن رسیدن به آن را بیابند.
– یکی از خوراکهای این روز سیزًچی( خوراک با ۱۳ ماده خوراکی مانند سبزی، آب، گوشت ، نخودو…) است. شب چره شامل ۱۳ نوع میوه و دانه است ونیز گندم برشته و میوه پخته نیز ویژهی این جشن است که بنا بر داستانهای شفاهی در زمان محاصره منوچهر که فرصت کافی برای آرد کردن گندم و پخت نان نداشتند، گندم و میوههای کال را میپختند و این خوراک از آن دوران در همهی جشنها مرسوم شد.
فهرست گفتارها
برآمد
از اساطیری که با جشن تیرگان پیوند خوردهاند اینگونه پیداست که خاستگاه نخستین این جشن بزرگداشت آب، باران، کشاورزی و آبادانی دنیا بوده است. روایت بیرونی از پیوند این جشن با سیاره تیر که با نویسندگی پیوسته است، برگرفته از برخی متون ساسانی چون بندهشن و به شوندِ گذر زمان و فراموشی جایگاه ستاره و سیاره و شباهت نام تیر و تیشتر است اما از اشارهی او و دیگر تاریخنویسان به آیین آببازی یا آبپاشی پیداست که باور کهن به سپنتایی و ارجمندی آب، بنمایهی اصلی این جشن است که گاهی به فراخور نیاز زمان به حماسه، اسطورهی آرش در کنار بارانخواهی نهاده شده است چنانکه در آن اسطوره نیز در پیِ شکست ایرانیان از افراسیاب، خشکسالی و قحطی بلای جان مردمان ایران شد و با پرتاب تیر آرش و رهایی ایران از شاهِ بیگانه، این خشکسالی و قحطی پایان یافت. البته در بندهشن و برخی دیگر از نوشتارهای بهجا مانده پیرامون جشن باران، داستان پایان خشکسالی و بارش باران را به دوران زو پسر طهماسب پیوند زدهاند که در شاهنامه فردوسی نیز همین داستان آمده است.
محمد بن خاوند شاه بلخی:۱۳۷۳، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، نشر علمی
بهار، مهرداد: ۱۳۷۵، پژوهشی در اساطیر ایران، نشر آگه
بیرونی، ابوریحان: ۱۳۸۶، آثارالباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، نشر امیرکبیر
پورداوود، ابراهیم: ۱۳۷۷، یشتها، ج.۱، نشر اساطیر
طبری، محمد بن جریر: ۱۳۵۲، تاریخ طبری، نشر اساطیر
گردیزی، محمود: ۱۳۶۳، تاریخ گردیزی، تصحیح عبدالحی حبیبی، نشر ارمغان
گرگانی، فخرالدین: ۱۳۴۹ ویس و رامین، نشر بنیاد فرهنگ