۱۰ اردیبهشت

روز ملی شاخاب فارس

خلیج فارس دارد بند و پیوند ….. به ایران و ایرانی بسی چند

چرایی

۱۰ اردیبهشت سال‌روز اخراج پرتغالی‌ها از جزیره هرمز با رشادت‌های امام‌قلی خان حاکم فارس، در زمان شاه عباس صفوی، پس از دو ماه محاصره قلعه هرمز است که شرح آن در کتاب عالم آرای عباسی آمده است.

اهمیت

نام این شاخاب در کهن‌ترین منابع نوشتاری تاریخی و جغرافیایی، به صورت دریای پارس، خلیج فارس، بحر فارس، پرسیکوس(PERSICVS)، آمده است. شاخاب فارس و نامش، بخشی پرشکوه از تاریخ و هویت ایران است، بخشی ازتاریخ کشتی‌رانی- از کرانه نوردی تا دریانوردی- دانش جغرافیا و جهت‌یابی و روابط تجاری و سیاسی ایرانیان از هزاره سوم پیش از میلاد که تبادلات فرهنگی بسیاری را با همسایگان در پی داشت. بزرگداشت شاخاب فارس، گرامی‌داشت هزاره‌ها پیمانِ نانوشته‌ی ایرانیان و دریا است. باشد که از گذشتگانمان سپاس از دریا و پاسداشت آن را بیاموزیم.

موقعیت جغرافیایی

پژوهش‌های زمین شناسی نشان داده است که شاخاب فارس در دوره سوم زمین‌شناسی به وجود آمده و روزگاری برخی از جزایر آن آتشفشانی بوده است. تحولات زمین‌شناسی این دوره سبب پیدایش رشته کوه زاگرس و رشته‌های جنوبی ایران و شاخاب فارس شد. با پیدایش ارتفاعات زاگرس و فرورفتگی در جنوب، آب اقیانوس هند از راه  این آبراه به طرف غرب سرازیر شد و شاخاب فارس را در جنوب به‌وجود آورد.
توده‌های مرجانی كه در ژرفای آب‌های شاخاب فارس به فراوانی و بیشتر به موازات ساحل يافت می‌شوند، از عمق آب کاسته، سبب شده تا جزو آب‌های کم عمق به‌شمار آید اما ژرفای آب در سواحل ايران بیشتر از ديگر كرانه‌هاست و از اين رو ساخت بندر و اسکله در بخش‌های شمالی به آسانی انجام می‌پذيرد و كم خطرتر از ديگر مناطق است. اين ويژگی مهم باعث شده تا در طول هزاران سال گذشته بنادر شمالی شاخاب فارس از رونق و آبادی بیشتر برخوردار باشند.
پارس در هزاره اول ق.م و حتي پيش از آن نامي عام است كه شامل پارس جنوبي بوده است. براي اولين بار استرابون جغرافيدان قرن اول ميلادي از آن به نام خليج فارس نام برده و اروپاييان نيز اين سرزمين را پرشيا و يونانيان پرسيس و اعراب فارس، گفته‌اند. در ذكر جغرافياي تاريخي اين استان تا زمان ساساني كه از تقسيمات ايالتي آن به عنوان كوره‌هاي مختلف صحبت مي‌شود براي اولين بار نامي از بنادر جنوبي ايراني مانند سيراف، توج، مهروبان، گناوه و سنير به ميان آمده است.
شگفت اين‌كه، كتيبه‌هاي يافت شده در ليان ( نام بوشهر در دوره‌ی ایلام) مشابه كتيبه‌هايي است كه در دالمون/ دیلمون يا بحرين امروزي پيدا شده و اين خود نشانه از چیرگی پارس شمالي بر بحرين در جنوب خليج‌فارس است. در متن كتيبه‌هاي به دست آمده نام دالمون يعني بحرين امروزي ديده مي‌شود كه با كتيبه مهم فتوحات سارگون در محل تنگور اورامانات، در غرب ايران مربوط به زمان مادها كه اشارهاي به دالمون نموده است، هماهنگ است.
خلیج-فارس

اهمیت شاخاب فارس در دوره‌ی هخامنشی

شاخاب فارس به همراه جزاير و بنادر و سواحل زيبايش، همواره در طول تاريخ جزيي از قلمرو تمدن ايران بوده‌است و همواره به نوعي درياي داخلي ايران به‌‌شمار مي‌آمد.
توجه به تجارت دريايي و پاسبانی از امنيت بنادر و راه‌هاي منتهي به آن، از نظر سياسي و اقتصادي براي همه شاهان با اهميت بود به‌گونه‌اي كه در دوران مختلف تاريخي شهر‌هاي بسياري در اين مناطق ساخته شد. آنچه مسلم است اينکه ايرانیان مدت ها قبل از روی كار آمدن شاهنشاهی هخامنشی شاخاب فارس را می‌شناختند، سکونت در سواحل شاخاب فارس و آشنايی آنان به دريانوردی سبب شد تا به اهمیت تجارت دريايی پی ببرند. چنین به نظر می‌رسد كه با روی كار آمدن امپراتوری هخامنشی و گسترش قدرت آنان به سوی سواحل مديترانه و دريای سرخ، لزوم توجه به تجارت دريايی و بويژه سواحل و بنادر در شاخاب فارس و مكران بیش از پیش مطرح شد. اقدامات كوروش و داريوش باعث ايجاد امنیت در نواحی ساحلی و گسترش روابط اقتصادی و تجاری شد.
. اهمیت این راه آبی و نگهداری امنیت آن بر كوروش بزرگ واضح بود، زيرا تجارت بین منطقه هند، شرق آفريقا، دريای پارس و كشورهای پیرامون آن سود سرشاری نصیب بنادر و جزاير مجاور دريای پارس می‌ساخت، بنابراين در ادامه فعالیت‌های خود، پس از آنکه توانست بر بابل و ايلام پیروز گردد، شهر شوش را به جای بابل مركز بازرگانی خارجی ايران قرار داد تا كشتی‌ها به رود كارون داخل شوند و كالاهای خود را در شوش تخلیه كنند. از طرفی نیز  با ايجاد راه شوش، بابل و سارد به طول ۱۲۰۰ كیلومتر دسترسی كشورهای تابع شاهنشاهی ايران را كه در فاصله دور قرار داشتند، ممکن ساخت. با روی كار آمده داريوش بزرگ اقدامات وی شاخاب فارس را وارد مرحله‌ای ديگر نمود. داريوش برای نگهداری و نظم خلیج فارس و دريای پارس و  حمايت از بازرگانی، با استفاده از كارشناسان فینیقی، تعداد زيادی ناوگان جنگی و بازرگانی برای ايران ساخت كه توانست  او را بر درياها مسلط كند. از سوی دیگر  با ایجاد آبراه سوئز كشتی‌ها و دريانوردان كالاهای خودرا به طور مستقیم به بنادر دريای مديترانه حمل نموده و از سوي ديگر  فرآورده‌های مورد نیاز خود را تأمین مي‌كردند. اشاره جغرافیدانان عهد باستان و نیز ذكر نام سینوس پرسیکوس به دريای پارس و همچنین آوردن نام دریای فارس در اولین نقشه جهان متعلق به طالس و نیز نقشه هکاتوس، نشانه‌هاي ديگري از رونق و آبادانی منطقه جنوبی ايران و وجود ارتباط دريايی اين منطقه، با نقاط ديگر جهان است.

 

 

شاخاب فارس از دوره اسکندر تا پایان ساسانی

نثارخوس سردار اسکندر در اقیانوس هند و دريای مکران،  داده‌های جديدی را در مورد شاخاب فارس و صدف و مرواريد آن در اختیار اسکندر قرار داد. او وظیفه داشت با كشتی‌های خود از رود سند بگذرد و به سواحل مکران و تنگه هرمز برود، آنگاه وارد شاخاب فارس شده، درباره ویژگی‌های اين دريای داخلی ايران و مردم،  سواحل و جزاير آن پژوهش كند. او در يادداشت‌های سفر خود، در مورد تجارت دريايی كه در آن زمان در دریای فارس بوده، می‌نويسد: از سواحلی كه پیمودم مانند سواحل دریای فارس پركشت و زرع نیست، عطر و ادويه از عربستان از راه دريای پارس می‌آوردند و به بابل می‌بردند.

ايرانیان در زمان اشکانیان پیشرفت چشمگیری در كار دريانوردی داشتند و بندرهای پررونقی در كرانه‌های شمال و جنوب شاخاب فارس ساختند و با روميان در همه جا رقابت مي‌كردند و حقوق گمركی  بازرگانی از مهمترين درآمدها برای خزانه شاهی بوده است، چرا كه در اين دوره علاوه بر جاده مهم تجاری خشكي، كه از فرات آغاز می‌شد و پس از اتصال به جاده ابريشم به سوی تركستان و چین ممتد مي‌رسيد، راه  تجاري ديگری را نيز تحت نظارت داشتند كه از آسیای صغیر آغاز شده و با عبور از سوريه و میان‌رودان به شاخاب فارس می‌رسید،  به اين ترتيب اگرچه حمل و نقل دريايي به دلايل گوناگون هرگز نتوانست كاملا جانشين تجارت زميني شود، اما بخش مهمي از تجارت از طريق دريا انجام مي‌گرفت، كالاها از راه سوريه به ميان‌رودان و از آنجا از طريق دريا به هندوستان و سپس از راه خشكي به شرق دور منتقل مي‌شدند و كشتی‌هايی كه در شاخاب فارس رفت و آمد می‌كردند، تا جزيره سیلان و جزاير هند شرقی و حتی سواحل چین پیش می‌رفتند و ناخدايان و دریانوردان ايرانی مهارت و قدرتی يافته بودند كه هیچ كس را يارای رقابت با آنان نبود و حتی بر پیشینیان خود يونانی ها، فینیقی‌ها و مصری‌ها نیز برتری داشتند.
ساسانيان از همان ابتداي تاسيس حكومت نسبت به شاخاب فارس اهميت ويژه قائل شدند و اردشير نخستين شهرهاي خود را در سواحل اين دريا بنا نمود، بنادر ايراني در مكران و شاخاب فارس تبديل به پايگاه آمدوشد كشتي‌ها شدند و حجم معادلات تجاري ايران با كشور‌هاي چين و سيلان و هند افزايش يافت به‌گونه‌اي كه نام پوسيو يا پوسي به كشتي‌هايي كه وارد دهانه درياي چين مي‌شدند اطلاق مي‌گشت. ايرانيان، ابريشم خام را از چين وارد مي‌كردند و بافت و رنگ‌آميزي آن را انجام داده، همراه با كالاهايي چون، طلا، نقره، عاج، سرب، چوب صندل و منسوجات ديگر به سرزمين‌هاي غرب صادر مي‌كردند. كشتيراني ميان ايران و آفريقا نيز همواره رو به رشد بود.
در ميان شهرهايي كه اردشير بنا كرد، علاوه بر بخت اردشير( بوشهر امروزي) بايد از شهرهاي ريو اردشير( احتمالا ريشهر) كوجران اردشير ( در ساحل شمالي شاخاب فارس و در مقابل جزيره كيش) و بتن اردشير ( در ساحل جنوب شاخاب فارس و مقابل جزيره بحرين) در كرانه هاي شاخاب فارس نام برد. شهرسازی در سواحل شاخاب فارس در سال‌های بعد و دوره‌ی شاهان دیگر ساسانی نیز ادامه داشت. همچنین وجود کارگاه‌های كشتی‌سازی در بندر سیراف و شهر اردشیرخوره همه حکايت از تجارت پر رونق شاخاب فارس با سراسر جهان دارد.

فهرست گفتارها

شاخاب فارس در ادبیات پیش از اسلام

در دوره هخامنشیان با نام دریای پارس از آن یاد شده است که نمونه آن کتیبه کانال سوئز داریوش یکم است:
… می‌گوید داریوش شاه: من پارسی هستم از پارس مصر را گرفتم، من دستور دادم این کانال را کندن از رودی به نام نیل که در مصر جریان دارد به‌سوی دریایی که از پارس می‌آید، سپس این کانال کنده شد آنگونه که من دستور دادم و کشتی‌ها آمدند از مصراز طریق این کانال به‌سوی پارس، آنگونه که مرا کام بود.
در متون اوستایی وُئوروکَشَ voUrrUkaCa همان دریای فراخکرت در ادبیات پهلوی و اساطیر ایران است که صدها دریاچه دارد در توصیف این دریا آمده است که برخی دریاچه‌های آن به اندازه‌ای بزرگ است که یک مرد سوار، به اندازه‌ی چهل روزدور آن را توان پیمود… با توجه به متون دوره ساسانی و توصیف آنها از فراخکرت وئوروکش همان فراخکرت و شاخاب فارس یکی از دریاچه‌هایش است. شاخاب فارس با نام پوئیدیگ در ادبیات پهلوی آمده است که در جنوب ایران و هم‌مرز فراخکرت است و دریای سدویس میان این دو. به این ترتیب سدویس دریای مکران، فراخکرت اقیانوس هند و پوئیدیگ شاخاب فارس است. در بندهشن اینگونه آمده است که: سه دریای شورِمایه‌ور است از هر سه پوئیدیگ بزرگ‌تر است که در آن جزر و مد است… هر ستبری و شوری و ناپاکی از دریای پوئیدیگ به دریای فراخکرت گردآید به بادی بزرگ و بلند از آندریای سدویس باز زده شود.

سرفراز، علی اکبر، تیموری، محمود:1388، خلیج فارس بر اساس مطالعات باستان‌شناسی، مجله باغ نظر، شماره 11، سال ششم


 اقتداری،احمد: 1375، اثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی


مارکوارت، یوزف: 1373، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه مریم میراحمدی، نشر اطلاعات


kent.R.G, 1961,old persian, American Oriental Society

سرچشمه ها

Picture of دکتر پروین پورمجیدیان

دکتر پروین پورمجیدیان

پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران

نوشتار

ارتباط با ما حریم خصوصی
کانالها تبدیلگر سرآغازها گاهنامه گاهشمار

Subscribe now and receive free updates for lifetime.