روز سروش است و گوید سروش ….. باده خور و نغمه مطرب بنوش
سبز شد از سبزه همه بوستان ….. لعل می آر ای صنم سبز پوش
مسعود سعد سلمان
چیستی
در گاهان جز نام اهورامزدا و امشاسپندان از کمتر ایزدی نام برده شده است و سروش و اشه ازین ایزدان هستند. سروش گاه ایزد، گاه همپایه و همکار امشاسپندان و گاه پیامآور اهورا یا جهان فراسو، همواره تا امروز در ادبیات ایران میدرخشد.
ایزد سروش
sraOCa در اوستا وsroC در ادبیات پهلوی، به معنی فرمانبرداری است چرا که بنا بر اوستا نخستین آفریدهای است که اهورا مزدا و امشاسپندان را میستاید. در پنج گات نامی از او نیست اما در بخشهای جدید گاهان و یشتها از او فراوان یاد شده است. در گاهان همراه با نام امشاسپندان آمده اما جزو آنها نیست بلکه چنان مقام بالایی دارد که با عنوان سروشِ مقدسِ پاداش دهندهیِ پیروزگر در کنار آنها و همکار اردیبهشت در پاسبانی از آتش و برقراری نظم جهان است و یسنهای سوم تا هشتم به نام اوست. در اوستای جدید و ادبیات پهلوی نه به معنی فرمانبرداری بلکه ایزد سروش است: سروش نگهبان گیتی، سردار جهان و نگهبان تن در جهان است و بنابر وندیداد در پایان جهان با کمک خروس دیو خشم را از میان میبرد.
در اوستای جدید صفات او دلیر، تهم و قوی بازو، چست و چابک، پارسای برزمند پیروز گینی افزای اشون، نیک و پاداش دهنده است. او هرگز نمیخوابد و از آفرینش اهورا پاسداری میکند. او همچنین یکی از داوران جهان پس از مرگ است که روان را به سوی پل چینود راهبری میکند
در جهان مادی حیوانات یاریگر او سگ و خروس هستند. سگ، همکار او در پاسبانی از خانمان است و خواندن خروس در صبح، بیداری و آگاهی و سپری شدن تاریکی را تداعی میکند و گل خیری سرخ نماد او در میان گلها است.
سروش در منابع اسلامی
ابوریحان بیرونی در اشارهای که به جشن روز سروش دارد، او را نخستین کسی میداند که مردم را به زمزمه امر کرد و این مطلب را از آذرخورای مهندس نقل کرده است. در ادامه سروش را فرشتهای معرفی میکند که نگهبان شب است و برخی او را جبرئیل میدانند، در روایت بیرونی سروش آبها را گوارا میکند و خروس برای طلوع او میخواند.
میتوان اندیشید که پیوند سروش با فرمانبرداری و واسطه اهورا و مردم بودن در متون پیش از اسلام سبب شده تا در ادبیات پس از اسلام نقش پیامآور و پیک ایزدی را بپذیرد.
گردیزی سروش روز را ابتدا باز( باژ) مینامد که همان زمزمه است، چرا که از سخن گفتن جز هنگام نیاز پرهیز میشود او روایت کرده که در زند زرتشتیان آمده است که چون پرستش یزدان کنند به همه اندام باید کرد و زبان را هم فارغ باید کرد از گفتار تا پرستش تمام بود و ادامه میدهد که سروش فرشتهای است که یزدان او را برای به رنج داشتن دیوان و این روز در هر ماهی که باشد بزرگ و خجسته است.
سروش در ادبیات فارسی
سروش تنها ایزدی است که نام او در ادب فارسی باقی مانده، پیغام سروش و پیک ایزدی، مفاهیمی پر تکرار هستند، همان آگاهیای که از عالم ماورا و غیب به بسیاری از بزرگان و شاهان رسیده است، اما در ادبیات فارسی یک سروش به عنوان اسم عام هم دیده میشود که گاه به صورت جمه به شکل سروشان از ان یاد میشود و سروشی دیگر، همان ایزد دین مزدیسناست.
در ویس و رامین آمده است:
همی رفت از زمین و اسمان گرد ….. تو گفتی خاک با مه راز میکرد
و یا دیوان به گردون بردویدند …. که گفتار سروشان میشنیدند
در شاهنامه نیز چندین بار از سروش یاد شده است، سروش است که سیامک را از حمله دیوان آگاه میکند، اوست که فریدون را از کشتن ضحاک باز میدارد و خسروپرویز را که از ترس بهرام به غاری پناه برده است، میرهاند و به مژده پادشاهی را میدهد.
بیامد خروش خجسته دمان ….. مزن گفت کو را نیامد زمان
هم ایدون شکسته ببندش به سنگ ….. ببر تا دو کوه آیدت پیش تنگ
به کوه اندرون به بود بند اوی ….. نیاید برش خویش و پیوند اوی
شاهنامه، داستان فریدون
در بسیاری از ابیات شاهنامه ویژگیهای سروش چنین آمده است که سوار بر ابر است و در آسمان خانه دارد و خجسته و فرخ است و یکی از ویژگیهای خاص او در این ابیات امده است:
همانگه چو از کوه برشد خروش ….. پدید آمد از راه فرخ سروش
همان جامهاش سبز و خنگی به زیر ….. ز دیدار او گشت خسرو دلیر
حافظ گاه با نام سروش و گاه به نام هاتف غیب همان پیامآور ایزد را به یاد میآورد:
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب ….. سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش ….. که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
آیین
از ویژگیهای این روز این است که مردم کمتر سخن میگویند و پیوسته با زمزمه نیایش میکنند حتی هنگام خوردن خوراک. گل خیری سرخ ویژهی مراسم این ایزد است، اما از غذاهای خاص این روز که بر خوان نهاده میشود، گذشته از لرک و دیگر خوراکیهای مرسوم در جشنها، پخت نان سفید بدون خمیر مایه است.
فهرست گفتارها
برآمد
شاید بزرگداشت سروش با نقش فرمانبرداری پس از ورود اعراب کمرنگ شده باشد اما خویشکاری دیگر او یعنی پیامبری ایزد برای شاهان و پهلوانان ِ بنامِ ایرانی نقش او را در ادبیات ایران پر رنگ کرده است.
جشن سروش روز یادآور خویشکاری مردم است در پاسداری از نظم جهان و نگهبانی از خیر در برابر شر و بزرگداشت آگاهی در برابر کمدانشی و دشآگاهی. یادآور این مهم که انسان با کامل اندیشی آفریده شده است و اندیشه تنها راه رسیدن به راستی و نیکبختی است.