ریشههای نامگذاری سیارهای روزهای هفته در فرهنگ ایران
در سالهای اخیر، برخی نویسندگان و علاقهمندان فرهنگ ایران باستان نامهایی مانند کیوانشید (برای شنبه)، مهرشید (یکشنبه)، مهشید (دوشنبه)، بهرامشید (سهشنبه)، تیرشید (چهارشنبه)، هرمزشید (پنجشنبه) و ناهیدشید یا آدینه (جمعه) را به عنوان نامهای اصیل ایرانی روزهای هفته مطرح کردهاند . این نامها همگی برگرفته از اسامی سیارات یا اجرام آسمانی هستند که در زبان فارسی برای سیارههای زحل (کیوان)، خورشید (مهر به معنای میترا یا خورشید)، ماه (مه)، مریخ (بهرام)، عطارد (تیر)، مشتری (هرمز/اورمزد) و ناهید (زهره) استفاده میشود. پرسشی که پیش میآید این است که این شیوهٔ نامگذاری از کجا آمده و تا چه حد ریشه در سنتهای ایران باستان یا آیینهای کهن مانند میتراپرستی دارد. آیا واقعاً ایرانیان باستان ایام هفته را به نام سیارات میخواندند و این نامها سابقهٔ تاریخی دارند، یا آنکه اینها معادلسازیهای معاصر و برساختههای جدید برای برابرگذاری با نامهای فرنگی (غربی) روزهای هفته هستند؟ در این نوشتار به صورت مفصل به پیشینهٔ تاریخی هفته و نامگذاری روزهای آن در فرهنگ ایرانی پرداخته، خاستگاه این نامها و دیدگاههای موافق و منتقد را بررسی میکنیم.

هفته و نامگذاری سیارهای در دوران باستان
تقسیمبندی زمان به دورههای هفتروزه (هفته) و نامگذاری هر روز به نام یک سیاره یا ایزد، نخستینبار در تمدنهای باستانی بینالنهرین شکل گرفت. بابلیها بر اساس هفت جرم آسمانی مرئی (خورشید، ماه و پنج سیارهٔ عطارد تا زحل) هر روز را به یکی از این اجرام منسوب کردند . این سنت از طریق نجوم و طالعبینی هلنیستی به فرهنگهای دیگر راه یافت و در دوران امپراتوری روم رواج عمومی پیدا کرد . برای مثال، در تقویم رومی متأخر و سپس در زبانهای اروپایی، Sunday به معنای روز خورشید، Monday روز ماه، Tuesday روز مریخ (خدای جنگ)، Wednesday روز عطارد (خدای پیامرسان)، Thursday روز مشتری (خدای رعد)، Friday روز زهره (الههٔ عشق) و Saturday روز زحل است . نامهای ژرمنی و انگلیسی هفته نیز از همین سیارهها (یا ایزدان متناظر با آنها) مشتق شدهاند. این ایده که هر روز تحت تأثیر یک سیاره است حتی در آیینهای رازآمیز مانند مهرپرستی (میترائیسم) نقش داشته است. بنا بر پژوهشها، در آیین میترایی هر روز هفته وابسته به یکی از سیارات و فلز خاص آن بوده و این آیین احتمالاً به گسترش هفتهٔ سیارهای در جهان باستان کمک کرده است . به بیان دانشنامه ایرانیکا، آیین میترایی که خاستگاهی ایرانی داشت و در دورهٔ امپراتوری روم رایج شد، در ترویج نامگذاری سیارهای روزهای هفته به غرب نقش داشته است .
گاهشماری ایران باستان و عدم کاربرد هفته
با وجود آشنایی با نظام هفته در جهان باستان، در گاهشماری رسمی ایران باستان (مانند گاهشماری اوستایی و زرتشتی) تقسیم ماه به هفتههای هفتروزه مرسوم نبود . ایرانیان باستان ماههای خود را به ۳۰ روز تقسیم میکردند و هر روز ماه نام مخصوص به خود داشت که برگرفته از نامهای ایزدان بود . برای نمونه، روز نخست هر ماه هرمز روز (منسوب به اهورامزدا)، روز دوم بهمن روز (وهومن، ایزد خرد) و شانزدهم هر ماه مهر روز (منسوب به میترا یا مهر) نام داشت . بنابراین در تقویم مزدیسنا هر روز ماه هویتی مستقل داشت و اصطلاحاتی معادل شنبه، یکشنبه و … به کار نمیرفت . حتی واژهٔ شنبه خود ریشهٔ سامی دارد و از لغت شبات/سبت به معنی روز استراحت (معادل Sabbath) گرفته شده است . این امر نشان میدهد مفهوم هفته به احتمال زیاد از طریق تماس با تمدنهای همسایه (بهویژه بینالنهرین و پس از آن فرهنگ یونانی-رومی) وارد فرهنگ ایران شده و بعد از پذیرش تقویم هجری در دوران اسلامی رایج گشته است . به عبارتی، شواهد موجود حاکیست که حداقل تا اواخر عصر ساسانی در دربار پادشاهان ایران هفته به صورت رسمی به کار نمیرفته است . البته نبود اشاره به هفته در متنهای پهلوی زرتشتی به این معنی نیست که ایرانیان باستان کلاً از هفته بیخبر بودند. برای مثال، در شاهنامهٔ فردوسی واژههای «هفته» و نامهای روزهایی چون چهارشنبه به کار رفته که نشان میدهد فردوسی (بر پایهٔ منابع خود) با مفهوم هفته آشنا بوده است ؛ هرچند این کاربرد میتواند بازتاب دورهٔ پس از باستان باشد و به تنهایی اثباتکنندهٔ رواج هفته در دوران هخامنشی یا اشکانی نیست .
شواهد نامهای روزهای هفته در منابع کهن ایرانی
با وجود آنکه تقویم رسمی ایران باستان هفته نداشت، شواهدی از بهکارگیری هفتهٔ سیارهای در میان گروههای ایرانی در دوران باستان متأخر وجود دارد. مهمترین گواه، منابع آیین مانی و اسناد بر جامانده از ایرانیان مانوی و سغدی در آسیای میانه است. مانویان که در سدهٔ سوم میلادی در ایران ظهور کردند، از تقویم خورشیدی-قمری بهره میبردند و ظاهراً هفتههای هفتروزه را نیز به کار میبستند . در متون مانوی به دستآمده از تورفان ترکستان چین، از روزهای یکشنبه و دوشنبه با عنوان مهرروز (یا خورروز به معنی روز خورشید) و ماهروز یاد شده است . این دو روز در میان مانویان ایام مقدسی برای روزهداری بودهاند و بهویژه روز دوشنبه (مهروز) به عنوان روز تعطیل و مقدس مانویان شناخته میشد . این نامگذاری نشان میدهد که پیروان مانی، یکشنبه را به مهر/خورشید و دوشنبه را به ماه منسوب میکردند که معادل Sunday و Monday غربی است. در واقع مانی و پیروانش با ترکیب آموزههای ایرانی و بابلی، نظام هفته را در تقویم خود پذیرفتند.
علاوه بر مانویان، ایرانیان سغدی و دیگر جوامع ایرانی در تماس با چین نیز هفتهٔ سیارهای را به کار میبردند. یک متن نجومی کهن بودایی که در سال ۷۵۹ م از سانسکریت به چینی ترجمه شده و در سال ۷۶۴ م حاشیهای بر آن افزوده گشته، گواه بسیار مهمی در این زمینه است. در این متن، نام روزهای هفته به زبان چینی ذکر شده و معادلهای آنها به فارسی میانه (زبان رایج در ایران ساسانی) و نیز به زبان سغدی آورده شده است. معادلهای فارسی میانه به صورت یَکشَمبت، دوشَمبت، سهشَمبت، چهارشَمبت، پنجشَمبت، شششَمبت، شمبت ثبت شده است . اینها در واقع همان شنبه، یکشنبه، … جمعه به شکل عددی هستند (چنانکه هنوز هم در فارسی تاجیکی و برخی گویشها جمعه را “شششنبه” میگویند) و نشان میدهد اصطلاحات شمارهای روزهای پس از شنبه در فارسی میانه به کار میرفته است . اما جالبتر آنکه در همان متن، معادلهای سُغدی روزهای هفته نیز ذکر شده که به صورت نام سیارات آمده است . بنا بر گزارش منابع چینی، سغدیان (ایرانیان مقیم آسیای میانه) ایام هفته را چنین مینامیدند: مهرروز (روز خورشید، یکشنبه)، ماهروز (دوشنبه)، بهرامروز (سهشنبه)، تیرروز (چهارشنبه), اورمزدروز – که معادل برجیسشید یا مشتریروز است – (پنجشنبه)، ناهیدروز (جمعه) و جیانروز (که همان کیوانروز یا روز کیوان/زحل، یعنی شنبه است) . این فهرست سغدی دقیقاً همان الگوی نامهای سیارهای را نشان میدهد که بعدها مدعی شده به ایران باستان تعلق داشته است. به عبارتی، سغدیان تحت تأثیر نجوم و طالعبینی بینالنهرینی-یونانی، برای هر روز هفته یک نام سیارهای به زبان خود وضع کرده بودند که ترجمهٔ مستقیم نامهای بابلی/یونانی آن سیارات بود .
شواهد دیگر نیز تأیید میکنند که ایرانیان از دورهٔ اشکانی و ساسانی با نام سیارات برای ایام آشنا بودند. برای مثال در زبان پارتی (پهلوی اشکانی) واژهٔ شَمبت (از ریشهٔ شبات سامی) برای شنبه و دوشَمبت برای دوشنبه به کار رفته است . همچنین نامهای خود سیارات در زبانهای ایرانی میانه ثبت شده: مثلاً کِیوان از ریشهٔ اکدی کایوانو به معنی زحل، بهرام (ورهرام) برای مریخ، تیر (تیشتر) برای عطارد، ناهید (آناهیتا) برای زهره و اورمزد (اهورامزدا) برای مشتری . در یک سند مانوی به زبان فارسی میانه، ترکیب «کیوان ژامنو» (معادل روز کیوان) برای شنبه به کار رفته است که نشان میدهد منسوب کردن روزها به سیارات در محافل علمی یا دینی آن زمان شناختهشده بوده است. حتی گویشوران سغدی که به چین مهاجرت کرده بودند، این سنت را آنجا رواج دادند؛ به طوری که منابع چینی تانگ (قرن ۸ م) هفته را با نامهای ایرانیای چون mi (از مهر برای یکشنبه)، mo (از ماه دوشنبه)، wanxan (احتمالاً از ورهران/بهرام سهشنبه)، tir (چهارشنبه)، urmuzd (پنجشنبه)، naxid (از ناهید جمعه) و kiwan (شنبه) ذکر کردهاند . اینها همان صورتهای سغدی/ایرانی نام سیاراتاند که در بالا ذکر شد. بنابراین، میتوان گفت اصل ایدهٔ نامگذاری روزهای هفته بر مبنای سیارات در دوران باستان به ایرانیان نیز رسیده بود، اما بیشتر در حوزههای نجومی، آیینی (مانوی) یا در میان ایرانیان خارج از فلات ایران (مانند سغدیان) کاربرد داشته است و نه در تقویم رسمی ساسانی.
نامهای «…شید» و نقش آذرکیوان در بازسازی آنها
نامهایی نظیر کیوانشید، مهرشید، مهشید و غیره که امروزه به عنوان “نامهای ایران باستانی روزهای هفته” مطرح میشوند، در هیچ متن بازماندهٔ کهنی از دورهٔ هخامنشی، اشکانی یا ساسانی به چشم نمیخورند. اگر ایرانیان باستان بهطور رسمی هفته نداشتند، پس این ترکیبات از کجا آمدهاند؟ پژوهش در متون دورههای بعدی نشان میدهد این نامها در حقیقت محصول یک بازسازی یا نوزایش معنوی در دوران اسلامی متأخر هستند. علامه علیاکبر دهخدا در لغتنامهٔ مشهور خود تصریح میکند که افزودن پسوند «ـشید» به نام سیارات (مانند مهشید) از مجعولات و برساختههای آذرکیوان است .
آذرکیوان نام یک موبد زرتشتی در اواخر دورهٔ صفوی (حدود قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی) است که به همراه پیروانش به هندوستان مهاجرت کرد و آیینی عرفانی-فلسفی بنیان گذاشت . او و مریدانش که از ترکیب آموزههای زرتشتی، اسلامی، هندی و فلسفه اشراقی مکتب خاصی پدید آورده بودند، علاقهمند به احیای عظمت باستانی ایران و ارائهٔ متون و اصطلاحات کهن بودند . یکی از آثار منسوب به آذرکیوان، کتابی به نام دساتیر است که مدعی ارائهٔ نامهها و متون پیامبرانی باستانی به زبان پیشدادیان است. امروزه اغلب پژوهشگران دساتیر را اثری ساختگی میدانند که احتمالاً توسط آذرکیوان یا پیروانش نوشته شده است. در همین کتابها و آثار مرتبط، بسیاری واژگان ساختگی یا احیاشده معرفی شدند تا رنگ و بوی باستانی به متون داده شود . ظاهراً نامگذاری روزهای هفته با ترکیب سیاره + شید نیز در همین دوره مطرح شده است. چنانکه دهخدا اشاره میکند «شید» به معنای پرتو و روشنایی خورشید است و اطلاق آن به ستارگان (سیارات) وجه ادبی دارد نه تاریخی . به گفتهٔ دهخدا، واژههایی چون مهشید از ساختههای آذرکیوان در دساتیر است و کاربرد آنها بیش از سه قرن سابقه ندارد . بنابراین برخلاف تصور عامه، ترکیباتی نظیر مهرشید و کیوانشید را نمیتوان واژگان رایج در ایران باستان دانست، بلکه باید آنها را محصول دوران صفوی و پساصفوی (حداکثر از قرن ۱۶ میلادی به این سو) به شمار آورد .
با این حال، دلیل انتخاب این ترکیبها توسط آذرکیوان و پیروانش روشن است. آنان در راستای احیای میراث کهن، احتمالاً با اطلاع از سنت نامگذاری سیارهای ایام (از طریق مطالعه منابع اسلامی یا آشنایی با نجوم قدیم) کوشیدند معادلهای کاملاً فارسی و باستانینما برای روزهای هفته وضع کنند. از آنجا که نام سیارات در فارسی (کیوان، مهر به جای خورشید، ماه، بهرام، تیر، هرمز، ناهید) ریشههای کهنی داشتند، افزودن کلمهٔ شید به معنای پرتوافشانی، ترکیبی شاعرانه و معنادار ایجاد میکرد که تداعیکنندهٔ «نور سیاره» یا «روشنایی روز متعلق به آن سیاره» بود . برای نمونه مهرشید را میتوان به معنای نور مهر (خورشید) و مهشید را به معنای روشنایی ماه تعبیر کرد . خودِ واژهٔ خورشید نیز از دو جزء خور (خورشید) + شید تشکیل شده و به معنی خورشید تابان است؛ لذا ساختن ترکیبات مشابه برای دیگر اجرام منطقی به نظر میرسید. احتمالاً این نامها در مکتب آذرکیوانی به عنوان بخشی از یک جهانبینی رمزی به کار میرفت که در آن هر روز جلوهٔ یکی از انوار هفتگانهٔ کیهانی بود. به عنوان مثال در شرحهایی که امروزه منتشر شده، آمده است که آذرکیوانیان روز یکشنبه را نماد عهد و پیمان (ایزد مهر) میدانستند و چهارشنبه (تیرشید) را روز نزول باران و روشنایی طبیعت از سوی ایزد تیشتر تلقی میکردند . هر یک از این تفاسیر رنگ و بوی اخلاقی-فلسفی دارد که ساخته و پرداختهٔ ذهن عرفانی آن دوران است.
مقایسهٔ نامهای سیارهای با تقویمهای اروپایی
نامهای معرفیشدهٔ کیوانشید، مهرشید، مهشید و … در نگاه نخست دقیقاً معادل فارسی نامهای لاتینی/اروپایی ایام هفته به نظر میرسند. این همخوانی تصادفی نیست. همانگونه که اشاره شد، پایهٔ این نامها همان هفت سیارهٔ سنتی است که مفهوم هفتهٔ سیارهای بر آن استوار بوده است. از آنجا که سنت نامگذاری روزها به نام سیارات از بینالنهرین به غرب و شرق انتشار یافته بود ، طبیعی است که مترجمان یا احیاگران فارسیزبان نیز برای معادلیابی به سراغ همان اجرام بروند. در حقیقت، آذرکیوان و دیگر مروجان این نامها در دوران معاصر، معادلهای دقیقی برای Sunday تا Saturday غربی در فارسی ارائه دادهاند . جدول زیر این مطابقت را نشان میدهد:
• شنبه – کیوانشید (Saturn Day – روز زحل/کیوان)
•یکشنبه – مهرشید (Sun Day – روز خورشید/مهر)
•دوشنبه – مهشید (Moon Day – روز ماه)
•سهشنبه – بهرامشید (Mars Day – روز مریخ/بهرام)
•چهارشنبه – تیرشید (Mercury Day – روز عطارد/تیر)
•پنجشنبه – هرمزشید یا اورمزدشید (Jupiter Day – روز مشتری/هرمز)
•جمعه/آدینه – ناهیدشید (Venus Day – روز زهره/ناهید)
همانطور که دیده میشود، این برابرگذاریها دقیقاً سیاره به سیاره معادلسازی شدهاند. تنها در مورد جمعه گاهی به جای ناهیدشید از واژهٔ آدینه استفاده میشود که خود یک واژهٔ فارسی باستان به معنای روز جمعشدن یا روز تعطیل است و در ادبیات فارسی مترادف جمعه به کار رفته است . دلیل ذکر آدینه احتمالاً این است که در فرهنگ سنتی ایران، جمعه (روز ناهید) همواره روز عبادت و تعطیل بوده و نیازی به جایگزینی نداشته، چرا که خود واژهٔ آدینه ریشه در زبان پهلوی (آدینک) دارد و بخشی از میراث زبان فارسی است . به هر روی، وجه مشترک تمام این نامها ارتباط معنایی با نور و روشنی است (وجود کلمهٔ شید) که آنها را برای روزهای هفته شاعرانه و پرابهت جلوه میدهد.
از سوی دیگر، این پرسش مطرح میشود که آیا ممکن است نامهای اروپایی روزهای هفته خود برگرفته از سنت ایرانی (مثلاً آیین مهرپرستی) باشند؟ برخی نویسندگان طرفدار اصالت باستانی این نامها معتقدند که نفوذ آیین میترا در اروپا موجب شده که رومیان نیز هفتهٔ سیارهای را اقتباس کنند و حتی Constantine امپراتور روم در سال ۳۲۱ میلادی روز یکشنبه (روز خورشید یا مهرشید) را به عنوان تعطیل رسمی مقرر کرد . در اینکه آیین مهرپرستی در اواخر دوران باستان در امپراتوری روم محبوبیت یافت و احتمالاً در تقویم و فرهنگ عامه تأثیر گذاشت تردیدی نیست . منابع تاریخی نشان میدهند که تا چند قرن نخست میلادی بسیاری از مردم مناطق مختلف امپراتوری روم مهرپرست بودند . با این حال، نظام هفتهٔ سیارهای پیش از گسترش میتراپرستی نیز در میان یونانیان و رومیان شناخته شده بود و نباید آن را صرفاً اختراع میترائیستها دانست. در واقع به نظر میرسد یک تعامل دوسویه رخ داده است: از یک طرف، سنت بابلی-هلنی نام سیارات به ایرانیان (از جمله سغدیان و مانویان) رسید و از طرف دیگر، عناصر آیین ایرانی (مانند تقدس خورشید/مهر و ماه در میان مانویان و مهرپرستان) به تداوم و پذیرش این سنت در فرهنگهای دیگر کمک کرد . مثلاً احترام ویژه به خورشید در میان رومیان سدهٔ سوم و چهارم میلادی (پرستش سول اینویکتوس که مشابه میترا بود) به تثبیت یکشنبه به عنوان روز خورشید انجامید. از این رو، شباهت نامهای روزهای هفته در زبانهای اروپایی و نامهای بازسازیشدهٔ فارسی تصادفی نیست، اما الزاماً به معنای آن نیست که یکی مستقیماً وامگرفته از دیگری باشد؛ بلکه هر دو ریشه در یک سنت نجومی مشترک دارند که به طرق مختلف در فرهنگهای گوناگون توزیع شده است.
دیدگاههای موافق و مخالف دربارهٔ اصالت نامها
دیدگاه موافقان اصالت باستانی
طرفداران بهکارگیری نامهایی چون کیوانشید و مهرشید، استدلال میکنند که اینها نامهای واقعی روزهای هفته در ایران باستان بوده و حتی تقویمهای غربی ریشه در گاهشماری کهن ایرانی دارند . به عقیدهٔ ایشان، آیین کهن مهرپرستی که هزاران سال در ایران سابقه داشته، این نامها را برای ایام مقرر کرده بوده است . آنان برای تأیید ادعای خود به تطابق دقیق این اسامی با معانی فرهنگی هر روز اشاره میکنند؛ مثلاً میگویند در ایران باستان چهارشنبه (تیرشید) روز ایزد تیشتر (ستاره بارانآور) بوده و به همین دلیل هنوز در فرهنگ عامهٔ ایران چهارشنبه زمانی برای طلب باران و نیایش طبیعت است . یا یکشنبه (مهرشید) نماد پیمان و دوستی ایزد مهر بوده و مردم ایران باستان در این روز عهد اخوت میبستهاند . همچنین بسیار به این نکته تأکید میشود که غربیان روزهایشان را بر اساس همین نامهای ایرانی نامگذاری کردهاند و این بخشی از تأثیرگذاری فرهنگی ایران بر جهان است . برای نمونه در منابع غیررسمی آمده است «نام روزهای هفتهٔ فرنگی از گاهنامهٔ کهن ایرانی برگرفته شده است» .
علاوه بر این، پارهای افراد استفاده از این نامها را راهی برای احیای هویت ملی و زدودن واژگان عربی از تقویم میدانند. از آنجا که نامهای امروزی هفته در فارسی (شنبه، یکشنبه، … جمعه) همه یا عربیاند (مانند جمعه = روز جمع شدن برای نماز) یا تحت تأثیر عربی (مانند یکشنبه = یومالاحد)، جایگزینی آنها با معادلهای اصیل فارسی در نگاه برخی کاری میهندوستانه است. به ویژه در دورهٔ پهلوی تلاشهایی برای معادلسازی واژگان عربی صورت گرفت که یکی از آنها احیای واژهٔ آدینه به جای جمعه بود. هرچند نامهای سیارهای هفته هرگز وارد تقویم رسمی نشدند، اما طرفدارانشان آنها را در آثار خود به کار برده یا ترویج کردهاند. برای مثال مجلهها یا وبگاههایی یافت میشوند که بهجای پنجشنبه مینویسند اورمزدشید و بهجای جمعه ناهیدشید. این امر هرچند رایج نیست، اما نشان از ادامهٔ حیات این باور در میان برخی علاقهمندان دارد.
دیدگاه منتقدان و پژوهشگران
در مقابل، زبانشناسان و تاریخپژوهان اغلب این نامها را فاقد اصالت تاریخی در دوران باستان میدانند. استدلالهای علمی بر شواهدی تکیه دارد که پیشتر بیان شد. به طور خلاصه، منتقدان میگویند:
•نبود سند مکتوب کهن: هیچ متن اوستایی، کتیبهٔ هخامنشی یا نوشتهٔ پهلوی زرتشتی وجود ندارد که در آن روزهای هفته با نام سیارات ذکر شده باشد . حتی تقویم مزدیسنی تا آخر دورهٔ ساسانی ساختار متفاوتی داشته و نیازی به هفته نداشته است . بنابراین نسبتدادن این نامها به ایران باستان فاقد مدرک است.
•سخن دهخدا و لغتنامهها: منابع معتبری چون لغتنامه دهخدا صراحتاً این نامها را مجعول دانسته و قدمتشان را حداکثر سه قرن ذکر کردهاند . حتی فرهنگ معین نیز در مدخل برخی از این واژگان احتمال ساختگی بودن آنها را مطرح کرده است (برای مثال ذیل واژهٔ آدینه به ریشهٔ اوستایی ati-ayanaka اشاره شده اما دربارهٔ کاربرد تقویمی آن در باستان تردید وجود دارد) .
•وجود معادلهای عددی در فارسی میانه: همان سند چینی نشان میدهد که در فارسی میانه بهجای نام سیارهای، از صورتهای ایوشَنبَت، دوشَنبَت، … شمبت استفاده میشده است . این درست معادل همان یکشنبه، دوشنبه … شنبهٔ امروزین است. اگر در خود زبان پهلوی چنین نامهایی رواج میداشت، دلیلی نداشت که در ترجمهٔ چینی از شکل عددی استفاده شود. این نکته حاکی از آن است که حتی آشنایان با هفته در عصر ساسانی هم احتمالاً در محاوره از اصطلاحات عددی بهره میبردند و نام سیارهای جنبهٔ تخصصی داشته است.
•بررسی تطبیقی تقویمها: پژوهش تطبیقی گاهشماریها نشان میدهد هفتهٔ سیارهای یک پدیدهٔ وارداتی در ایران بوده، نه برعکس . مثلاً یهودیان ساکن بابل هفته را به ایرانیان معرفی کردند و حتی کلمهٔ “شبات/شبت > شنبه” به صورت وامواژه وارد فارسی شد . بنابراین بعید است ایرانیان باستان قبلاً هفتهای سیارهای داشتهاند و سپس آن را کنار گذاشتهاند.
بر اساس این دلایل، اکثر پژوهشگران بر این باورند که نامهایی نظیر کیوانشید و مهرشید بیش از آنکه بازتاب سنت ایران باستان باشند، بازتاب اشتیاق ایرانگرایان دورهٔ صفوی و پس از آن برای بازآفرینی گذشتهاند . در قرن بیستم نیز گاهی این اصطلاحات در آثار غیرآکادمیک یا ادبی ظاهر شدهاند، اما جامعهٔ علمی آنها را به عنوان بخشی از تقویم باستانی به رسمیت نمیشناسد. حتی زرتشتیان امروزی نیز برای روزهای هفته از همان واژگان رایج (شنبه، یکشنبه، … آدینه/جمعه) استفاده میکنند و در متون دینی ایشان اشارهای به کیوانشید و امثال آن نیست.
نتیجهگیری
بر اساس تحقیقات انجام شده:
با جمعبندی مطالب میتوان گفت نامگذاری روزهای هفته بر پایهٔ سیارات (مانند معادلهای فارسی کیوانشید = Saturday و مهرشید = Sunday و …) ریشه در یک سنت نجومی-طالعبینی باستانی دارد که خاستگاه آن بینالنهرین بوده و از طریق یونانیان و رومیان به بسیاری از فرهنگها رسوخ کرده است. ایرانیان باستان در چارچوب گاهشماری رسمی خود از هفته استفاده نمیکردند و بنابراین این نامها را به کار نمیبردند . با این حال، در حاشیهٔ تقویم رسمی، تحت تأثیر آیینهای نوظهور (مثل مانویگری) یا در میان ایرانیان خارج از ایران (مانند سغدیان)، هفتهٔ سیارهای شناخته شد و نامهای سیارهای معادلسازیشده به زبانهای ایرانی میانه پدید آمد . نامهایی که امروزه تحت عنوان “روزهای هفته در ایران باستان” رواج یافتهاند، عمدتاً برخاسته از همین معادلهای سیارهای هستند، با این تفاوت که پسوند شید به آنها افزوده شده است. شواهد متعدد نشان میدهد این شکل خاص (مثلاً مهشید، بهرامشید و غیره) نخستین بار در دوران صفوی توسط آذرکیوان و مکتب او ابداع یا دستکم ترویج شده است . در نتیجه، این نامها را باید یک بازسازی معاصر با الهام از مفاهیم باستانی دانست، نه لزوماً واژگانی که مستقیماً از دل متون هخامنشی یا اوستایی بیرون آمده باشند. از منظر تطور تاریخی، هفتهٔ سیارهای پلی میان فرهنگ ایران و جهان بوده است: ایرانیان از دستاورد نجومی بابلیان بهره بردند و آن را در آیینهای خود بهکار گرفتند، سپس از طریق آمیزشهایی چون آیین مهر، به گسترش آن در فرهنگ اروپایی کمک کردند . اما واژگان دقیق این نامها به صورتی که امروز مطرح میشود، محصول دورههای جدیدتر است که با انگیزهٔ بازیابی هویت باستانی ساخته و پرداخته شده است . به بیان دیگر، پشت این نامها هم حقیقتی تاریخی نهفته است و هم افسانهای ناسیونالیستی؛ وظیفهٔ پژوهش علمی تشخیص این دو از هم و ارج نهادن به هر یک در جای خود است.
دیدگاه شخصی و در واقع دیدگاه گاهشمار به موضوع:
من و مجموعهٔ گاهشمار، پس از بررسی دقیق منابع تاریخی و با درنظر گرفتن شواهد مستند، بر این باوریم که نامگذاریهایی چون کیوانشید، مهرشید، مهشید و دیگر نامهای سیارهای هفته، گرچه به شکل فعلیشان ریشه در دورههای متأخر دارند، اما پیوندی عمیق با اندیشه و نظام کیهانیِ فرهنگ ایرانی دارند. این نامها چه از سغدیان گرفته شده باشند و چه از مکتب آذرکیوان، بازتابی از نگاهی فلسفی، زیباییشناختی و معنوی به زماناند. از دیدگاه شخصی من، با علم بر این حقیقت تاریخی، هر آنچه ما امروز «هویت ملی» مینامیم، یعنی برآمده از دل فرهنگ، اندیشه و خرد ایرانیان—حالا امروز باشد یا هزاران سال پیش—من به دو دلیل استفاده از این نامگذاریها را شایسته میدانم: نخست، کمک به رفع ناسازگاری میان تقویم ایرانی و تقویم جهانی در تطبیق تعطیلات و هماهنگیهای روزمره؛ و دوم، همانطور که گفتم، مهم نیست حتماً سه هزار سال پیش این نامها به کار میرفتهاند یا نه؛ ما میتوانیم از همین امروز آنها را وارد زبان و زندگیمان کنیم.

حامی وثوق
منابع:
•Iranica: Encyclopaedia Iranica
•The Book of Calendars نوشتهی Frank Parise
•Time and Calendars اثر E.G. Richards
•The Mithraic Mysteries نوشتهی Franz Cumont
•Calendars in Antiquity: Empires, States, and Societies اثر Sacha Stern
•The Cambridge History of Iran
•The Zoroastrian Tradition: An Introduction to the Ancient Wisdom
•The Sogdian Ancient Letters
•The Persianate World: Rethinking a Shared Space
•Dēnkard و Bundahishn (متون پهلوی زرتشتی)