۰۱ فروردین

جشن نوروز

به جمشید بر گوهر افشاندند …..مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین …..برآسوده از رنج روی زمین

بزرگان به شادی بیاراستند…..می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ ازآن روزگار….. به ما ماند ازآن خسروان یادگار

نوروز و اسطوره ایزد شهید شونده

نوروز همچون مهرگان جشنی کهن در فلات ایران است که از آنِ نیاکان بومی ساکن این جغرافیا پیش از ظهور دین زرتشت می‌باشد. پاسداری از این آیین کهنسال و بزرگ ملی سبب شده است تا در گذر زمان با پدیده‌های اسطوره‌ای، افسانه‌ای و گاه دینی، آمیخته شود؛ کهن‌ترین آنها پیوندی عمیق با اساطیر مرتبط با ایزد شهید شونده دارد که کهن الگویی تکرار شونده در تمدن‌هایی است که زندگی کشاورزی دارند. در زندگی کشاورزی که همه چیز به گیاه و رویش دوباره آن پس از خواب زمستانی در بهار بستگی دارد. در ایران، رپیثوین سرور زمانِ بازسازی جهان در رستاخیز است. در زمستان به زیر زمین پناه می‌برد و آب‌های زیر زمینی را گرم نگه می‌دارد تا ریشه‌ی گیاهان و درختان زنده بمانند. بازگشت سالانه او در بهار بازتابی از پیروزی نهایی خیر بر شر است و فداکاری او مردن برای دوباره زندگی بخشیدن است؛ به همین دلیل ایزد شهید شونده نامیده شده است. در جهان اساطیری دوران پیشدادی، سیاوش  نمونه زمینی رپیثوین است چون ایزدی شهید شونده قربانی می‌شود و برکت و باروری را به بار می‌آورد که از خونش گیاه  پر سیاوشان می‌روید و به نوعی بازگشت او را بازسازی می‌کند و این نوزایی آغاز جشن نوروز است؛ از سوی دیگردر جهانی واقعی‌تر نخست سربازان و سپاهیان خودش را از جنگ و مرگ می‌رهاند و دودیگر از نسل سیاوش کیخسرو زاده شده است که مایه‌ی نجات ایرانیان است.  ارتباط سیاوش با آیین‌های پیش از نوروز که جشن‌های پذیره شدن نوروز هستند ریشه در این روایت شفاهی دارد که نمونه درآمیختگی دلدادگی و ازدواج و روییدن است.

نوروز و جمشید

پس از چیرگی جهان‌بینی زرتشتی و گم شدن ریشه نوروز در گذر زمان، پیوند اساطیری دیگری پیرامون زمان وچرایی شکل‌گیری این جشن پدیدار شد که شاخص‌ترین آنها روایت‌های اساطیری مربوط به جمشید است. از جمله آنکه اهریمن برکت را از میان برده و جهان نزدیک به نابودی بود، جم به فرمان ایزدی به سوی جایگاه اهریمن شتافت و با درهم شکستن او به این روزگار سیاه پایان داد و این روز، نوروز( روز نو) نامیده شد. در اسطوره‌ای دیگر جمشید تختی ساخت و دیوان به فرمانش آن را برداشته، به گردون افراشتند و جمشید چون خورشید تابان بود، این روز که هرمزد روز از ماه فروردین بود نوروز نام گرفت. روایتی دیگر نیز وجود دارد که روز نوروز جمشید اوزان و مقادیر را تعیین کرد و فرمانروایان این تعیین پیمان را به فال نیک گرفتند و از آن پس به یاد این کار نیکو این روز را جشن گرفتند. به روایتی دیگر دیرزمانی در ایران باران نبارید و چون جمشید به پادشاهی رسید باران بارید و مردم به شکرانه پایان خشکسالی جشن گرفته این روز را نوروز نامیدند. آنطور که گفته شد بیشتر این اساطیر به جمشید شاهِ آرمانی پیشدادی پیوند دارد و این به سبب ارتباط جمشید با مهر است. در دستگاه ایزدان، مهر خدای پیمان و اعتدال است و در میان شاهان پیشدادی جمشید کسی است که اعتدال در دوره او برپا شد؛ آغاز بهار، نوزایی دوره پادشاهیِ خورشید است و به سبب نزدیکی مهر و جمشید، نوروز جشن پیروزی و فرمانروایی کامل جمشید است.
در روایت‌های اسلامی با نسبت دادن کارهای جمشید به سلیمان، نوروز را نیز به سلیمان نسبت دادند شاید این امر نیز یکی از دلایل پابرجا ماندن این جشن در دوران اولیه اسلام باشد.

نوروز در ادبیات پیش از اسلام

نام نوروز در اوستا نیامده است ولی در ادبیاتِ پهلوی ساسانی، دینکرت در بخش گاهشماری، از روزهای ماه آخر سال کبیسه با نام گردان و شمردیگ نام برده است که به جشن نوروز می‌انجامد: و چون برای عموم مردم نخستین روز نوروز است و به آن خو گرفته‌اند و فره آن از زمان‌های پیش و کهن در سراسر جهان گسترده شده است، از آن به مردم راحتی و آسایش می‌رسد و آنان با امید آسایش در جشن‌ها، در کار و رنجشان به خشنودی می‌رسند.  در بخش ۲۰ گزیده‌های زادسپرم، چند سند از بایگانی هستیجان، متون ساسانی مانوی و آثاری دیگر از نوروز نام برده شده است.
از جزئیات انجام آیین‌های نوروزی در دوره اشکانی شواهدی از یک متن مربوط به اواخر این دوره در بایگانی تاجیکستان یافت شده است.

Digitales Turfan-Archiv https://turfan.bbaw.de/dta/ ترجمه: آمد نوروز و شادی نو.آمد نوروز بیا شادی نو. خوراک زندگانرا مهیا کن، پر از شادی

در منظومه ویس و رامین که بازمانده شعر اشکانی است نیز چندین بار به این روز اشاره شده است به طور مثال رامین در نوروز پسر خود را برتخت شاهی می‌نشاند:

سر سال و خجسته روز نوروز….. جهان پیروز گشت از بخت پیروز

پسر را خواند خورشید مهان …..همیدون خسرو فرماندهان

به پیروزی نهادش تاج بر سر….. بدو گفت ای خجسته شاه کشور
ویس و رامین:۵۳۰
درباره نوروز در دوره هخامنشیان نیز داده‌های تاریخی کمی در دست است اما با توجه به الواح باروی تخت جمشید مشخص است که شاه و خانواده سلطنتی گرچه بیشتر سال را در شوش به‌سر می‌برند در هنگام سال نو در جشنی در تخت‌جمشید شرکت می‌کنند. از متون پهلوی که در سده‌های نخستین اسلام به عربی ترجمه شد نیز چنین پیداست که در دوره هخامنشیان ۲۵ روز پیش از نوروز در صحن کاخ پادشاه دوازده ستون از آجر برپا می‌شود که دانه‌های گوناگون بر آنها می‌کارند در روز ششم نوروز با آواز و ترانه این دانه‌ها برداشت می‌شوند و در مجلس پخته می‌شود و تا روز مهر از ماه فروردین چیزی از آن شکسته نمی‌شود. هر چه از این دانه‌ها خوب دربیاید، دلیل بر خوب بودن کاشت آن در سال پیش رو است.

اثر مهراستوانه‌ای، داریوش یکم،گریسون مارک



 
مازندران-بندپی
مازندران-بندپی

نخستین گزارش‌ها از نوروز پس از اسلام

نخستین گزارش از کتاب المحاسن والاضداد جاحظ است که از کسروی نقل کرده که کیخسرو ( جمشید) فرزند ابرویز جهان نخستین بار نوروز را برپا کرد. در این کتاب آمده است که نوروز ۲۵۰۰ سال قدیم‌تر از مهرگان است. خوان نوروزی توصیف شده در این متن، خوان نقره‌ای قرص نان از دانه‌های گندم، جو، ارزن، ذرت، نخود، عدس، کنجد، باقالی و لوبیا است، در میانه‌ی خوان، هفت تکه چوب از درختان نماد برکت چون بید، به، انار و زیتون نهاده‌اند که واژگان ابزود، فراخی، بروار و فراهیه روی آنها نگاشته شده، سپس ۷ ظرف کوچک و هفت درهم و مقداری اسپند که باید به فردی که در متن خجسته نام دارد داده شود و هر روز از نوروز یک باز سپید پرواز داده می‌شود.

گردیزی نوروز را سر سال و زمان برابری شب و روز می‌داند که سایه‌ها از دیوارها بگذرند و آفتاب از روزن‌ها افتد؛ زمان گشاده شدن خراج‌ها؛ پایه‌گذار آن را جمشید می‌داند که پس از شکست دیوان و پرواز دعا کرد تا گرما و سرما و مرگ و بیماری از مردمان گرفته شود اهورامزدا این دعا را برآورده ساخت و چون اینچنین شد جمشید به شکرانه جشن نوروز رابرپا کرد.
ابوریحان نوروز را زمان به حرکت درآمدن آفرینش می‌داند و اینکه نوروز و مهرگان در اندیشه ایرانیان باستان تعیین کننده زمان هستند چنانکه ماه و آفتاب فلک را تعیین می‌کنند و سپس اساطیر مرتبط با جمشید را بازگو می‌کند.
خیام نوروز را به جمشید نسبت داده و آگاهی ایرانیان از کامل شدن یک سال را علت پیدایش آن می‌داند و نوروز جشن بزرگ داشتن آفتاب است تا همگنان آن را بدانند و ثبت کنند.

خوان نوروزی

نخستین گزارش‌ها چنین روایت می‌کنند که پیش از برپایی خوان نوروزی،  ۱۲ ستون آجری در کاخ شاهی ساخته  و ۱۲ نوع دانه بر آن کاشته می‌شد و  در ششمین روز نوروز دانه‌ها را درو کرده  نان می‌پختند و یا  دوباره  در زمین می‌کاشتند. با این کار دانه یا گیاهی که در طول این چند روز رشد بهتری داشت را با توجه به سازگاری بهتر آن به آب و هوای سال جدید برای کشت گسترده مناسب دانسته محصول آن سال را به این روش انتخاب می‌کردند.

اما از همان دوران در کنار برپایی این ستون‌ها، خوان‌هایی با نهاده‌های آیینی مرتبط با فزونی و باروری که همگی ریشه گیاهی داشتند در فضاهای خصوصی‌تر معمول بوده است بر روی این خوان نوروزی همچنین نمادهایی از امشاسپندان همچون کاسه‌ی آب و آتشدان( بعدها شمعدان) نیز قرار داشت.
با گذشت زمان ستون‌های آجری به یک یا چند ظرف سبزه بر خوان نوروزی در کنار دیگر نهاده‌ها تبدیل شد و امروز ۷ سین بر خوان نوروزی، بازمانده این آیین کهن است. قداست عدد هفت به تاریخی پیش از زرتشتیان باز می‌گردد و ارتباط هفت سین با امشاسپندان تنها به دوران متاخر ساسانی باز می‌گردد که برای قداست ۷ ابتدا خود اهورا مزدا و سپس سروش را به عنوان ایزدی بزرگ، به ۶ امشاسپند که نماینده صفات اهورا و جلوه‌های او بودند اضافه کردند.
به نظر می‌آید هفت سین بازمانده هفت سینی باشد ریشه واژه سینی sAy به معنی قرار گرفتن به صورت افقی بر روی چیزی است و AsayAN به معنی چیزهایی که هنگام برگزاری نیایش روی زمین یا میز قرار می‌گیرند. پس روشن است که هفت سین در اصل ۷ نهاده بر خوان نوروزی است که از جایی گم در تاریخ به ۷ نهاده گیاهی با همخوان آغازین سین، شامل سبزه، سنجد، سمنو، سیر، سماغ، سنبل و سیب، تبدیل شده است. تخم‌مرغ، آینه، گندم یا برنج یا جو از دیگر چیده‌های خوان نوروزی هستند. اگرچه این خوان نخست تنها نمایشگاهی از گیاهان بود اما سکه از خوان نوروز بزرگ و ماهی به عنوان تنها جانداری که زندگیش به آب بسته است نیز به آن اضافه شد.
هفت/چ/ برای هفت چیده شده، هفت /ش/ برای شهد و شکر، هفت/م / برای می و ماهی، از دیگر خوان های نوروزی هستند که همگی در دورانی بسیار جدیدتر از هفت سین رواج داشته اند اما از اصلِ خوان نوروزی فاصله دارند

فهرست گفتارها

برآمد

حضور کمرنگ نوروز و دیگر جشن‌های ملی در متون و ادبیات دینی زرتشتی بویژه اوستا نشان‌دهنده‌ی دیرینگی این جشن‌ها و پیوندشان با زندگی روستایی و عشایری مردمان و جغرافیای  فلات ایران است. اگر شاخ و برگ‌های اسطوره را از گرد نوروز بتکانیم چرایی درست این جشن در گاهشماری ایرانیان باستان است.

نخستین واحد اندازه‌گیری برای گردش سال در میان تمدن‌های جهان متفاوت است، در ایران این اندازه‌گیری با شمردن یک زایش تا زایش دیگر است؛ نیاکان ما نوروز را سالگرد بیداری طبیعت و بازگشت جان به درختان و گیاهان می‌دانستند و دلیل پیوند دادن نوروز با اساطیر، کوشش ایرانیان در پاسداری از این آیین بسیار بزرگ ملی، به دور از ادیان و اقوام مهاجم است. هر کدام از آیین‌های هم پیوند با نوروز نقش درخوری در نهادینه کردن فرهنگ ملی و روح همبستگی قومی این جشن دارند
بهار، مهرداد: ۱۳۸۰، بندهشن، انتشارات توس

 

بهار، مهرداد:۱۳۷۸، پژوهشی در اساطیر ایران، انتشارات آگاه

 

خیام، عمر، نوروز نامه، کتابخانه کاوه نسخه

( pdf)

دیاکونوف، آی.ام: ۱۳۸۳، کتیبه‌های اشکانی نسا، ترجمه شهرام حیدرآبادیان، نشر کلام شبدا

 

راشد محصل، محمد تقی: ۱۳۸۵، وزیدگی‌های زادسپرم، پژوهشگاه علوم انسانی

 

فردوسی، ابوالقاسم: ، شاهنامه فردوسی

،

کریستین سن، آرتور: ۱۳۸۳، نخستین انسان نخستین شهریار، ترجمه ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر چشمه

 

کخ، هایده مری: ۱۳۷۹، پژوهش‌های هخامنشی، ترجمه امیرحسین شالچی، نشر آتیه

 

گردیزی، ابوسعید: ۱۳۶۳، تاریخ گردیزی، تصحیح عبدالحی حبیبی، نشر ارمغان

 

گریسون، مارک:۱۳۹۰، اثر مهرهای هخامنشی، ترجمه کمال الدین نیکنامی، علی بهادری، انتشارات دانشگاه تهران

سرچشمه ها

Picture of دکتر پروین پورمجیدیان

دکتر پروین پورمجیدیان

پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران

نوشتار

ارتباط با ما حریم خصوصی
کانالها تبدیلگر سرآغازها گاهنامه گاهشمار

Subscribe now and receive free updates for lifetime.