نشان شیر و خورشید آنگونه که گفته شد، نمادهای اساطیری کهن را در خود دارد که پس از اسلام، در هر دوره در پیوند و هماهنگی با باورهای دینی شاهان و مردمان تفسیری دگرگون شده است و در کهنترین این پردازشهای نوین با ستارهشناسی پیوند یافت.
خاستگاه نجومی شیر و خورشید
ستاره شناسان باستان ۱۲ برج آسمانی را میان هفت جسم آسمانی از جمله خورشید تقسیم میکردند و هر یک یا دو برج را ویژه یکی از اجسام آسمانی میپنداشتند. به همین ترتیب ستاره شناسان مسلمان برج شیر یا اسد را خانۀ خورشید میدانستند و سرودهها و نوشتههای بسیاری از آنان به این نکته اشاره شده است. این باور از بابل به ایران رسیده است، نخست در اندیشههای زروانی نمود یافت و بعدها در دوران اسلامی از ستارهبینی به آثار هنری وارد شد و از مصر تا آسیای میانه را فراگرفت.
شاعران ایران هم بدین معنی آشنا بوده و گاهی در شعرهای خود به آن اشاره کردهاند. قطران تبریزی درباره رفتن پادشاه آذربایجان به دیدن پادشاه گنجه و مدح شاه ابوالحسن و شاه منصور میگوید:
اگر بخانه شیر آمده است شید رواست …… بدآنکه خانه شید است شیر بر گردون
کنون که گشت دو خسرو بیکدگر موصول ….. کنون که گشت دو کوکب بیکدگر مقرون
دیوان اشعار- قصاید
پس از اسلام نشان شیرو خورشید بار دیگر در سال ۴۰۰ هجری بر روی ظروف فلزی و سفال پدیدار گشت اما اگر سکه و درفش را نشانِ پذیرشِ رسمی این نماد از سوی شاهان و حاکمان بدانیم، آنگاه یکی از کهنترین دادههای تاریخی با نقش شیر و خورشید سکه نقره از کیخسرو بن قباد پادشاه سلاجقه روم در قرن هفتم هجری قمری است. گرچه در کتاب مختصر الدول ابن عربی، داستانی عاشقانه برای نقش خورشید بر سکه روایت شده است که در آن خورشید نماد دختری است که شاه دلدادهی او بود، اما حتی اگر این روایت را یک افسانه بدانیم، درنقش این سکه شیر شاه است و طلوع خورشید از پشت سر شاه نوید بخش برآمدن روز نو و روشنایی در پرتو پادشاهیِ شاه است.

کیخسرو قباد سلجوقی نقره
نمونه کهنتر از آن سکهای ضرب ایروان، با تاریخ ۶۱۱ هجری با این نگاره است ونمونه دیگر از این نقش بر روی سکه مسین از دوره اولجایتو( سلطان محمد خدابنده).
دوره تکامل بعدی در این نقش به زمان صفویان میرسد خورشید نیم دایره به پشت شیر چسبیده است
خورشید به تنهایی در درفش شاه اسماعیل دیده میشود اما، شاه تهماسب یکم نخستین بار در دوره صفوی این نشان را بر سکه خود ضرب کرد و به گفته مورخان شیر شاه است و خورشید ماه فروردین است که زادروز شاه است. بعدتر در دوره شاه عباس نقش شیر و خورشید بویژه بر سکههای مسین، فراوانی بیشتری پیدا کرد آنگونه که در شعر شاعران نیز بدان اشاره شده است، اما هنوز از نظر اندازه خورشید یا حالت دم و جهت سر شیر، شکل ثابتی پیدا نکرده بود.
سفر محمد رضا بیک به عنوان فرستاده دربار سلطان حسین به دربار فرانسه در سال 1715، در کتابی همراه با تصاویر روایت شده است. در تصاویر این کتاب پرچمی که بر بالای سر بیک تصویر شده، پرچم شیر و خورشید است.
پس درباره خورشید در پرچم صفویان سه اندیشه وجود دارد یکم: دیدگاه ستارهشناسی که شیر را جفت زمینی خورشید میداند. دو دیگرآنکه، خورشید نماد جمشید شاه اسطورهای ایران است که شاهی فرهمند بود پس خورشید میتواند استعاره از فر کیانی باشد که همان بخشیدن پادشاهی از سوی خداست و شاهان ایرانی و شیر نماد شیعه بودن صفویان است و سهدیگر آنکه خورشید در برابر نقش ماه در پرچم عثمانی است و شیر نماد شیعه بودن صفویان. دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که کمتر مورد تایید است و آن اینکه اگر دیرینگی شیر و خورشید را دورهی شاه عباس بدانیم آنگاه گفتار کسروی درست مینماید که: شیر نشان ارمنیان و خورشید نشان ایرانیان بوده و شاه عباس یکم پس از برانداختن استقلال ارمنستان این دو نشان را یکی ساخته است.
در دوران افشار و زند و آغاز قاجار نیز نقش شیر و خورشید با تغییرات اندک و کمی متفاوت بر سکه و درفش و مهر دیده میشود تا سرانجام در دوره قاجار از زمان ناصرالدین شاه به عنوان نشان رسمی ایران در پرچم نقش شد و برای نخستین بار شمشیر در دست گرفت . با این وجود در این زمان نیز در نشان پرچم وزارت خارجه، شیر نشسته دیده میشود. اگرچه در کنار آن نقوش دیگری نیز بر سکه ضرب میشده است.

مهر نادر شاه بر فرمانهای سال ۱۱۵۸
در دوره پهلوی در زمان رضا شاه، شیر با چهره واقعیتری ترسیم میشد و صورت زنانه خورشید حذف شد و تنها دارای پرتوهایی بود و تاج قاجار نیز با تاج پهلوی عوض شد. در این زمان شیر و خورشید پرچم ایران در بسیاری از موقعیتها نظیر کاربردهای نظامی، پرچم بههمراه تاج پهلوی نیز بوده است
شاهان پهلوی تعبیر ایرانی شیر را دوباره رواج دادند، شیر نقشی است که همواره برای شاهان و پهلوانان به سبب پهلوانی و دلاوریشان بهکار رفته است و ترکیب شاه و شیرهمواره در ادبیات دیده شده است و شاه نیز نزد ملیگرایان چون خورشیدی درخشان است که نگهبان وطن است. شیر از خورشید پاسداری میکند و شاه از کشور و مام میهن. شیر ایران است و خورشید شاه ایران.
استانداردسازی شیر و خورشید
در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۳۶ نشان استاندارد شدهای از شیر و خورشید تعریف شد: «نقش شیر و خورشید به رنگ زرد طلایی در وسط پرچم روی قسمت سفید و به گونهای رسم میشود که سر شیر به طرف چوب پرچم و شمشیر بهطور عمودی در دست شیر قرار گرفته و پای شیر به طرف رنگ قرمز باشد. در یک روی پرچم که سر شیر به طرف چپ بیننده است، شمشیر در دست راست شیر است و نگاه شیر متمایل به چپ و دم شیر به شکل حرف S ایتالیک است و یک خم به طرف بالا دارد. در روی دیگر پرچم عکس این وضع خواهد بود؛ یعنی شمشیر در دست چپ شیر است و نگاه شیر متمایل به راست و دم شیر وارونهی حرف S ایتالیک است و شیر و خورشید دو روی پرچم باید برهم منطبق باشد. زیر پای شیر از امتداد شمشیر تا آخرین نقطهی دم شیر خط مستقیمی رسم میشود که اگر چه در سال ۱۳۳۷ به روبانی تاخورده دگرگون شد، بار دیگر خط جایگزین آن شد. سرانجام طراحیای گرافیکی از شیر و خورشید رسمیت یافت و بر اسناد دولتی و پرچمها نقش بست.
تعابیر گوناگون این نشان در درازنای تاریخ، هر چند بستر نیرومندی برای شیر و خورشید بهعنوان نشان ملی ایران فراهم آورده بود، اما زمینه مناسبی برای چالش این نشان نیز به وجود آورده بود. مجتبی مینوی و حسن تقی زاده، نشان شیر و خورشید را چون بر آثار سلجوقیان دیده شده، آن را غیر ایرانی دانستند و پیشنهاد دادند درفش کاویان را جایگزین درفش شیر و خورشید کنند، حال آنکه اگرچه دیرینگی درفش کاویان بسیار بیشتر از نشان شیر و خورشید است اما دیدیم که شیر و خورشید هم نشانی ایرانی است و تنها نماد ناسازگار با روح ایرانیان در این درفش، نقش شمشیر است. نشان شیر و خورشید تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بهعنوان نشان ملی ایران باقیماند. در روزها و سالیانِ نخست انقلاب ۱۳۵۷، بسیاری از نشانهایی که از نگاه انقلابیون نمادی از حکومت پهلوی بهشمار میرفتند نابود یا ممنوع شدند و نشان شیر و خورشید یکی از آنها بود. در سال ۱۳۸۷ پیشنهادی مبنی بر بازگرداندن سردر شیر و خورشید مجلس ایران صورت پذیرفت. اما با وجودی که این کار با استقبال افکار عمومی همراه بود، این شیرها پس از دو روز دوباره به زیر کشیده شد.